باز آی باز آی که تا به خود نیارم بینی
خاموش به تنهای درازم بینی
نی نی غلطم که خود فراغ تو مرا
کی زنده رها کند کی زنده رها کند که بازم بینی
هر روز دلم در غم تو زارتر است زارتر است
در من دل بی رحم تو بی زارتر است زارتر است
بگذاشتی ام بگذاشتی ام غم تو نگذاشت مرا،
حقا که غمت حقا که غمت از تو وفادار تر است
بگذاشتی ام بگذاشتی ام غم تو نگذاشت مرا
حقا که غمت حقا که غمت از تو وفادار تر است
بر من در بسته میدارد دوست
دل را به عطا شکسته میدارد دوست
زین از من و دل شکستگی بر در دوست
چون دوست دل شکسته میدارد دوست
چون دوست دل شکسته میدارد دوست